اینستاگرام ما
تمامی فعالیت ها مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.
پخش آهنگ های شما در موسیقی دات کام 09022662724

شجریان چگونه بهترین نمونه برندینگ هنر ایرانی شد؟

استاد شجریان اگر آواز نمی‌خواند و می‌سرود، «شکسپیر» زمانه‌ی ما لقب می‌گرفت؛ اگر دست به رنگ می‌بُرد، «داوینچیِ» دیگری در شرق بود و اگر سیاست را دنبال می‌نمود، «چرچیل»!

 

او جدا از مباحث فنیِ یک هنرمند، هوش سرشاری در برندینگ هنری‌اش داشت؛ حتی دهه‌ها پیش از آن که اصطلاحاتی چون برند هنری و یا مارکتینگ موسیقی رایج شود! از دلایل تمایزش نسبت به دیگر اساتید آواز ایرانی، همین مدیریت درست و منسجم برند بود و در نهایت، به ایجاد کاریزما و ماندگاری «محمدرضا شجریان» انجامید. این در حالی است که دیگر اساتید آواز ایران، نه‌تنها در برخی از مباحث هنری نسبت به استاد شجریان کم نداشتند، بلکه در زمینه‌هایی نیز سرآمد بودند.

 

شخصیت اصلی برند هنری استاد شجریان، در دسته‌بندی «12 کهن‌الگو یا آرکی‌تایپ شخصیت برند» مطابق با تعاریف «دانا» (یا Sage) به‌شمار می‌آید. شخصی با ویژگی‌های این آرکی‌تایپ، فیلسوف، قابل اعتماد، کارآمد، با اعتماد‌ به‌ نفس بالا، مشاور و معلم است. هدف اصلی او این است که از هوش، تجزیه و تحلیل، برای درک و شناخت جهان استفاده کند. در این کهن‌الگو، افراد، اعتبار و احترام خود را با نمایش هوش و ذکاوت‌شان به دست می‌آورند که تمامی این‌ها با آن‌چه که از استاد شجریان در این سال‌ها دیده‌ایم، هم‌خوانی دارد.

 

برند‌ها می‌توانند آمیزه‌ای از چند آرکی‌تایپ باشند؛ به‌ویژه برند‌های هنری که با رفتار انسانی دگرگونی‌های بسیاری خواهند داشت. از این رو، شجریان با هوشمندی بسیار، حدود یک دهه پیش از درگذشت‌اش با استفاده از شرایط سیاسی آن روزها، شخصیت برند «قهرمان» (یا Hero) را نیز به کارنامه هنری خود افزود تا بخش اصلی تصویری که از او در خاطر جمعی ایرانیان می‌ماند، آمیخته‌ای از برند‌های «دانا» و «قهرمان» باشد. پس از اضافه شدن برند قهرمان به روند هنری «شجریان»، دیگر مانند گذشته لازم نبود حتماً کسی شنونده موسیقی او باشد تا سخن از بزرگی‌اش بگوید. «شجریان» در نگاه طرفداران جدیدش بزرگ بود و یک قهرمان ملی.

 

سال‌ها انتقادات وارد شده به موسیقی ایرانی، پیرامون نبود فرکانس‌های بم، نبود گوناگونی در رنگ صوتی سازهای ایرانی، ارکستراسیون ساده و… توسط بسیاری از فعالین این سبک موسیقی با تندی رو‌به‌رو می‌شد. پاسخ بسیاری از اهل فن ساده بود؛ استناد به استاد شجریان و آثارش که یکی از نماد‌های اصلیِ سنت‌گراییِ موسیقی ایرانی به شمار می‌آمد.

 

اما وقتی استاد از ساز‌های ساخته خودش رونمایی می‌کرد و در چرایی ساخت آن‌ها پاسخ‌هایی از جنس پذیرفتن انتقادات بالا می‌داد، باید بار دیگر به هوش سرشارش در تغییر مسیر‌های نامحسوس و به‌هنگام، ایمان می‌آوردیم. «شجریان» در هفتاد سالگی هم‌چنان فرزند زمانه خویش بود و با انعطاف، به نیاز‌های روز می‌اندیشید. ساخت ساز‌های جدید توسط او -که از نماد‌های اصول‌گرایی در موسیقی سنتی به‌شمار می‌آمد- پیامی دیگر داشت؛ این موسیقی نیاز به دگرگونی و نوآوری دارد و باید آن را پذیرفت! هم‌زمان، بر خلاف آن‌چه در گذشته از او در خاطر جمعی بسیاری بود، طرحی از آرکی‌تایپ «خلاق» (یا Creator) را نیز به برندینگ خود افزود که برجسته شدن آن، بستگی به چگونگی استفاده از این ادوات، توسط آهنگسازان و نوازندگان ایرانی دارد.

 

ساخت ساز و رنگ‌آمیزی بهتر موسیقی ایرانی، هدف پایانی او به نظر می‌رسید و قطعاً از برنامه‌های درازمدت شجریان بود. در برهه‌ای که ایشان از این ساز‌ها رونمایی کرد، حدود ۱۰ سال از درگیری‌اش با سرطان می‌گذشت. او می‌دانست زمان زیادی برای تثبیت این نوآوری‌ها ندارد و باید در آخرین اجراهایش نسبت به نهادینه کردن آن‌ها بکوشد.

 

اما اتفاقات غیرقابل‌پیش‌بینی آن دوران و مواضع او، همه‌چیز را تحت تأثیر قرار داده بود. اذهان عمومی بیش از هر چیزی، تشنه نظرات اجتماعی شجریان بود. با تمام برنامه‌ریزی‌هایی که پیرامون ساز‌ها و صدا‌های جدیدش داشت، بستر ملتهب سیاسی آن دوران و پیشروی سرطان، فرصت لازم برای دفاع درست از این ابداعات را به او نداد تا در برندینگ شجریان، آرکی‌تایپ «قهرمان» گوی پیشی را از آرکی‌تایپ «خلاق» بگیرد. هرچند او به‌درستی، شرایط آن زمان را درک می‌کرد و می‌دانست کدام یک به جاودانگی بیشترش می‌انجامد.

 

برند‌های «دانا» ماندگارند؛ به‌ویژه وقتی با برند «قهرمان» آمیخته شوند. از این رو، «شجریان» یک اسم نامیرا برای برند کشور ایران به‌شمار می‌آید. اما دوراندیشی او پیرامون نامیرایی، به این‌ها خلاصه نمی‌شود. در واقع، پروژه «همایون شجریان» -که از سال‌های آغازین تولدش برای ادامه راه پدر به جریان افتاده بود- شجریان بزرگ را زنده‌تر از قبل نگه می‌دارد. محمدرضا و همایون شجریان، هر دو باغبان یک درخت‌اند و جداکردن آن‌ها از یک‌دیگر، درست نیست. همایون می‌خواهد شاه‌زاده‌ی نجیبی برای نامیرایی خاندان شجریان باشد.

 

همایون شجریان با پشتیبانی چند دهه هنر و زندگی‌آموزی نزد پدر، در جوانی چندین برابر آن‌چه که باید، پخته است. همایون نیز مانند محمدرضا شجریان، شخصیت اصلی برند هنری خود را «دانا» (یا Sage) انتخاب کرده؛ اما اکنون در کنار برند دانا، با توجه به معصومیتی که به ذات از ظاهر او برداشت می‌شود و رویداد‌های پس از درگذشت استاد شجریان، طرحی از آرکی‌تایپ «معصوم» (یا Innocent) را نیز به برندینگ خود افزوده است. در سال‌های آینده (به‌ویژه دوران بازنشستگی‌اش) احتمالاً نقش‌های دیگری را هم بر طرح برند خود می‌افزاید.

 

زندگی هنری شجریان، سرشار از نکات مدیریتی و هوشمندی در انتخاب بهترین گزینه‌هاست. اگر محل خاکسپاری‌اش انتخاب او بوده، که شاهکار دوراندیشی‌اش به‌شمار می‌آید. اگر هم از روی اجبار بوده، نه‌تنها دلیلی بر کم‌رنگ شدن نامش در روح جمعی ایرانیان نیست، بلکه روند اسطوره‌سازی برند «شجریان» را آسان‌تر می‌کند. فردوسی نیز مانند شجریان، هم‌زمان که نمادی از «دانایی» برای ملت ایران به شمار می‌آید، برای آن‌چه که زنده نگه داشتن ادبیات پارسی خوانده می‌شود، یک «قهرمان ملی» است. بی‌گمان آرمیدن در کنار بزرگ‌ترین برند فرهنگی-هنری تاریخ ایران «فردوسی بزرگ» -که بیشترین شباهت را با آرکی‌تایپ شجریان دارد- پایانی بی‌همتاست که ماندگاری شجریان را در هزاره‌های آینده بیشتر تضمین می‌کند.

 

منبع: سایت موسیقی ما

شجریان چگونه بهترین نمونه برندینگ هنر ایرانی شد؟
بلاگ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
1,221 بازدید 0

برچسب ها : ، ، ، ،

لطفا نظر خود را در مورد آهنگ بنویسید

نظر با ارزش شما پس از تایید مدیر نمایش داده می شود.

هنوز نظری ثبت نشده است ، اولین نفری باشید که نظر میدهید !